تقریرات آخوند

قسم به قلم و آنچه می‌نویسند

به آخوند خراسانی برخوردم ؛ محرمانه گفتم : راست بگو،ازخدا چه می خواهی؟ گفت : فقط دو شاگرد می خواهم که حرف های مرا بفهمد.بعد از این ،نه دولت و نه ریاست و نه مرید و امثال ذالک.هیچ یک را نمی خواهم.
آقانجفی قوچانی؛سیاحت شرق
دانش آموخته درس خارج حوزه علمیه قم هستم . چند سالی ست مشغول تدریس "ادبیات" ، "فقه" و "اصول" در حوزه علمیه هستم.

طبقه بندی موضوعی

تقریرات آخوند

قسم به قلم و آنچه می‌نویسند





۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حوزه» ثبت شده است

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

جناب مستطاب علامه حکیمی کتابی دارد تحت عنوان صنف روحانیت که این کتاب دیگر چاپ نمی شود ولی حقیر آن را به توصیه یکی از بزرگان در کتابخانه ای داخل کتب خمیری! یافتم.

اگر طبق تعبیر ایشان ، روحانیت یک صنف باشد باید لباس این صنف مشخص شود.می گویند:چون رسالت این صنف همنوا با رسالت نبی ست ، لذا مثل او عبا و عمامه گذارند.البته در شکل این لباس برخی گفتگوها وجود دارد ولی شاید آن چنان نتیجه ای نداشته باشد.به برخی ها نگاههای متفاوت درخصوص این لباس اشاره می کنم:

 _ ژنده پوشی

برخی شاید در حوزه الان هم ژنده پوشی را نوعی ارزش بدانند.

یه بنده خدایی عمامه ای داشت که قدری از آن پاره شده بود. این آقا هم طوری عمامه پیچیده بود که آن قسمت پاره ، تحت الحنک عمامه شده بود.همه می گفتند:عجب زهدی دارد ایشان.

اولا معنای زهد آن نیست که لباس پاره بپوشی . حضرت امیر فرمود:الزهد بین الکلمتین : لاتفرحوا علی ما اتاکم و لا تیاسوا علی ما اصابکم

ثانیا تو این دور و زمانه خریدن پنج متر عمامه که مبلغی نمی شه تا خرج کننده آن مسرف باشد و نگه دارنده اش ، قانع.

ولی متاسفانه ارزش شده است.

مقام معظم رهبری و آیت الله مرحوم خوشوقت

_ شلخته پوشی

سابق در بین مردم همه با لباس اتو کرده و پای جوراب پوشیده بیرون می آمدند.الان بین عموم مردم برعکس شده البته بین برخی.

بدنه حوزه هم از این قصه استثناءنشده بلکه به مسجد یا سردرس بدون جوراب و آمادگی درست و حسابی آمدن بی اشکال شده است.

یادم نمی رود سال اول حوزه بودیم .یکی از رفقا از استاد پرسید که استاد ، سر کلاس با جوراب بیایم یا بدون جوراب هم مشکلی ندارد؟

با خنده ملیحی استاد پرسید:به مهمانی جوراب می پوشید؟عمام

-بله دیگه! بدون جوراب که بی حرمتیه

استاد سرش را پائین انداخت و فرمود:حرمت کلاس درس کم ازمهمانی نیست.

جوراب را مثال زدم.در مورد عمامه و عبا هم اینجوریه.

عمامه چرکین و عبای چروک بی اشکال شده است و حال آنکه یکی از مراجع معظم تقلید را نمی بینیدکه شلخته پوشیده باشد.

البته در خصوص جوراب ، نه ولی در خصوص عبا و عمامه ،چروک پوشی را عده ای ارزش می دانند چون آن را تجلی!روحیه ی بی اعتنایی به دنیا می دانند.

ملاک تشخیص این مسائل عرف مردم است و توده مردم باید قضاوت کنند.یه موقع برق نبود تا چه رسد به اتو بخار و....حالا که زمین و آسمان را خشکشویی پر کرده حالا یه طلبه چروک بیاد. به نظر عرف ٰاین را نپسندد.

 ادامه دارد...

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۲۵
محمدباقر حسن زاده

قبل از هر قلم زدنی ، از تمام دوستان حوزویم که از این سیاهه "گرفته" می شوند،عذر می خواهم.

محیط های علمی در یک مسیر ، هم رنگ و هم مسیرند و آن فضای حاکم علمی ست .ولی به نظر هر محیطی دارای حالات و روحیات و رفتارهای هست که آن را از باقی جدا می کند .حوزه هم به عنوان یک مرکز علمی - ارزشی، دارای رویکردهایی است که باعث تفاوت رنگ حوزه با مراکز دیگر شده است.

روحیات و رویکردها در محیط های علمی قابل نقد و تامل است.می توان این مسائل و روحیات را به گونه ای بررسی کرد:

مسایل تربیتی

فضای تربیتی ، کوچه پس کوچه های خاص خودش را دارد.فضایی کاملا ظریف و حساس که شاید یک روحیه مربی مسیر زندگی متربی را واژگون و یا صد شب او را ، یک شبه کند.به نظرم در خصوص مسائل تربیتی ،مسائل متفاوتی در حوزه هست . متفاوت از محیط های علمی دیگر و حتی محیط عمومی جامعه.

با یکی از رفقا ـ که ایشان هم در حوزه به تدریس مشغولند - بحث می کردیم که چرا بعد مدتی حشر و نشر با استاد ، مراجعه طلبه ها به استادان کم رنگ می شود؟

به گفتاری دیگر؛چرا در حوزه بازار مشاوره استادی که خیلی بین طلبه هاست کساد است؟

جواب دوستم خیلی قابل تامل بود. به نظر او مربی نباید خیلی بین طلبه ها باشد.مثلا به بهانه چای خوردن هم شده ، به آنها برخی مواقع جواب رد دهد و عذر ضیق وقت بیاورد.تا طلبه ها همیشه تشنه باشند.

من درست مقابل او فکر می کردم ؛ که اتفاقا همراهی زیاد مربی با طلبه ، او را خیلی کمک می کند. مربی از چای خوردن که چه عرض کنم بلکه از برخی کارهای لازم خود در برخی اوقات بگذرد و به طلبه و متربی بپردازد و از روشی دیگر برای ایجاد تشنگی استفاده کند.

                                                                                        

  

متاسفانه در فضای غالب حوزه ، استادی که خیلی اهل بگو و بخند هست ، قابل قبول نیست.مثلا انتظار دارند که استادشان کم پیدا باشد.اگه استاد وقت نده ، میگن : عجب استادیه ، قدر وقتشو می دونه.ببین همیشه سرش پائینه ، مشغول ذکر و ........

 تصور اشتباه طلبه ، در روحیه او اثر گذاشته و موارد پیش گفته را ارزش می داند.

 باید تصور او را درست کنیم نه اینکه با رفتار طبق تصور غلط او ،‌ روحیه منفی اش را تقویت کنیم.او باید بفهمد که استاد بیکار نیست که اهمیت کار او ، استاد را تمام وقت به عرصه کشانده است.

در بین دانشجوها و عموم مردم ،تصور کاملا برعکس است.آنها آخوندی می خواهند که اهل گپ و گفت و خنده و ......باشد در عین حالی که به عمق علمی او هم حساسند.

این روحیه ، خیلی از طلاب را از استادان خودشان محروم کرده است.

استاد معظم حاج آقا حجتی یکی از شاگردان قدیمی آیت الله بهجت هستند.ایشان فردی بسیار وارسته و اهل مطالعه گسترده -موضوعات متفاوت -می باشد. در ایام تبلیغی به مدرسه علمیه امام رضا تشریف می آوردند.تنها عیب شان !!!همین است که مدام به حجره طلبه ها سر می زند و با آنها هم سفره می شود.

متاسفانه ؛ آن تصور غلط طلبه + روحیه منفی او + دم دست بودن استاد = استفاده کمتر از استاد محترم

و حال آنکه حقیر چند شب تا دو ساعت بعد نصف شب با حضرتش همنشین شده ام و استاد مباحث مختلفی در زمینه فقه و اصول فرموده اند و ما استفاده ها بردیم.آن گونه که ما در محضر استاد بودیم ، طلبه ها بهره نمی برند و این محرومیت برای طلبه است و نه استاد.

این قصه ادامه دارد

 همین مطلب:https://www.facebook.com/m.bhasanzadeh

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۴۵
محمدباقر حسن زاده