تقریرات آخوند

قسم به قلم و آنچه می‌نویسند

به آخوند خراسانی برخوردم ؛ محرمانه گفتم : راست بگو،ازخدا چه می خواهی؟ گفت : فقط دو شاگرد می خواهم که حرف های مرا بفهمد.بعد از این ،نه دولت و نه ریاست و نه مرید و امثال ذالک.هیچ یک را نمی خواهم.
آقانجفی قوچانی؛سیاحت شرق
دانش آموخته درس خارج حوزه علمیه قم هستم . چند سالی ست مشغول تدریس "ادبیات" ، "فقه" و "اصول" در حوزه علمیه هستم.

طبقه بندی موضوعی

تقریرات آخوند

قسم به قلم و آنچه می‌نویسند





۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تربیت علمی» ثبت شده است

منبر اول محرم الحرام سال 92 هجری شمسی ، حسینیه مهد قرآن و عترت شهرستان میاندوآب

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه اول: زندگی معتقدانه

1.از جمله ویژگی های عاشورائیان،زندگی همراه با اعتقاد است.

2.در مقابل از جمله روحیات منفی افرادی که مقابل دین می ایستند و یا حتی دیندار هستند این است که از روی اعتقاد زندگی نمی کنند.به این معنا که شاید در دل خویش علقه های داشته باشند ولی اعمال آنها ، روحیات آنها خالی از ملاک و اعتقاد و عقل و نقل پسند است.

3.از جمله اصول ثابت سیره اهل بیت علیهم السلام ، دعوت مردم به علم آموزی است.

برداشت حقیر این است که اهل بیت برای ساختن زندگی از روی اعتقاد این همه به علم و علم آموزی توصیه کرده اند و خود حضرات نیز از ازل تا به ابد ، عالمان افضل این کره خاکی هستند.

4.هیچکدام از ائمه شیعه از تربیت علمی و اعتقادی غافل نشدند.البته تعبیر به غفلت برای درک مساله است و الا غفلت در خصوص اهل بیت منتفی ست.تاکید دین بر پی ریزی اعتقادی نیز از همین جا نشأت می گیرد.دشمنان اهل بیت نیز در خصوص این سیره اهل بیت اقدامات باز دارنده زیادی انجام داده اند که نمونه آنها برپایی مجالسی ست که حاکمان وقت مثل مامون قصد تحقیر علمی و اعتقادی اهل بیت را داشتند که در تمام موارد ائمه ما پیروز میدان بودند.

با این مقدمه ، وارد به اصل بحث می شوم.

1.از جمله اصحاب آقا امام حسین – که در بین شیعه نیز غریب است – حضرت مسلم بن عقیل می باشد.

2.شخصیت مسلم تا حدودی در بین مردم ما نیز به حاشیه رفته است و او را در حد سفیر امام حسین می شناسند و بنده برای اینکه بدانیم این سفیر که بوده است ، مواردی ذکر می کنم.

-حضرت مسلم دارای مادری عفیفه و فاضله بوده است.در خصوص مادر ایشان باید بگوییم که از بس دارای فضائل بوده است ، به علت بخل و حسادت ، فضائل او را مخفی کرده اند و تنها چند نقل به دست ما رسیده است حتی عده از مورخانی که انصاف را قی کرده بودند در خصوص مادر ایشان سخنان نسنجیده ای آورده اند که بطلانش واضح است.

- مادر ایشان قطعا از جمله بانوان نمونه بوده است لااقل به دو دلیل:
الف)شخصیت فرزند او که مسلم بن عقیل باشد به قدری ممتاز است که ما به مقام مادر پی می بریم.نمی شود در منزلی مادر از جهت فضائل ، پیاده باشد  ولی فرزند به مقام سفارت ولی الله برسد.این نشانه کرامات بی نظیر و تربیت اسلامی و زندگی معتقدانه مادر است.

ب) عقیل _ که پدر گرامی مسلم و برادر علی بی ابی طالب است _ از جمله نسب شناسان کم نظیر ،نه در بین  قریش و بنی هاشم که جزیره العرب بود.نمی شود این نسب شناس در انتخاب همسر خود به بیراهه رود و از یک قبیله و نسب خالی از فضائل ازدواج کند. قطعا آن علم نسب شناسی در انتخاب عقیل دخیل بوده است که فرزندی به منزلت مسلم محصول آن خانواده است.

3.حضرت مسلم ، یک قاصد و یا پست چی نبود بلکه بین بنی هاشم و اصحاب امام حسین آنقدر فضائل داشت که حضرت او را به کوفه فرستاد.

- در خصوص علم و دانش او در تاریخ آمده است که تحت نظر علی بن ابی طالب به دانش اندوزی مشغول بوده است.ولی اینها به جهت اعتقاد به ولایت ، ذره ای راضی نشدند که خود را مطرح کنند و خدای نکرده مقام ولایت را کم رنگ کنند.

- در خصوص مقامات معنوی و توفیقات معنوی اش این بس که یار صدیق و قرین همیشگی امام حسین و امام حسن بوده است.

- در خصوص شجاعت و دلیری او نقل های عجیبی وارده شده است که به دو مورد از آنها اشاره می کنم:

در کتاب " الامام الحسین ، ج 2،ص 94"آمده است که : مسلم بن عقیل مانند شیر، چنان نیرومند است که مردی را با دست خود می گرفت و او را به بالای خانه پرت می کرد.

د ر کتاب " الفتوح ابن اعثم ، ج 5 ، ص 94" آمده است: او شیری است صف شکن ، و شمشیری برنده  در دست قهرمانی شایسته از بهترین خاندان خلق.

-اوضاع کوفه به قدری حساس بود که برخی مواقع انسان شک می کند که اگر شخصیتی مطرح و بی نظیر مثل مسلم نبود ، آیا امام حسین سفیری می یافت تا آن را بفرستد؟!

ساختار دینی ، افتراق مذهبی ،اختلافات قومی ،تنوع قبیله ای و تفاوت طبقاتی ،از کوفه ساختاری پیچیده ساخته بود که در برخی آثار دیدم نوشته بود:
معاویه آرزومند سر کوب مردم کوفه بود ، و انتظار برتری و تفوق بر آنان را می کشید.

برای این وضعیت پیچیده ، حضرت ، مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر و نه جاسوسی که اوضاع را رصد کند و خبر دهد ، به کوفه اعزام می شود  و فراموش نشود که در بدو ورود، همه دور مسلم جمع می شوند و این تجمع هم شامل توده مردم و هم شامل خواص بود.

مسلم باید عمری با اعتقاد زندگی کند و عمل کند تا شایسته سفارت ولی خدا شود.

فردی که با لاابالی گری و اباحی گری زندگی کند نمی تواند جزو انصار حجت زمان خویش شود.

متاسفانه در جامعه ما این مساله یک تهدید است و هیچ چیز دشمن را به این اندازه خوشحال نمی کند که جوان ایرانی و مسلمان مشغول به امور و کرداری شود که نه تنها مورد تایید نقل نیست که اگر انسان بی دین هم باشد ، به حکم عقل شایسته نیست اینگونه زندگی کند.

از امور اساسی زندگی ؛ مثل انتخاب همسر و انتخاب مسیر کسب در آمد و انتخاب هم نشین تا امور جزئی مثل خوردن و خوابیدن و دیدن و گشتن و تفریحات باید از روی یک سری ملاکات عاقلانه و نقل پسند باشد.

نمی شود به همه لایک زد. نمی شود هر مطلبی را پسنددید.نمی شود به بهانه آزادی به همه افراد به همه افکار به همه نوشته ها میدان داد.

مردم به هلاکت می رسند .هر نوشته و هر سخنرانی و هر پسندی ، هر کدام جایی در خور خود دارد.

رهبری نظام در دهه هفتاد نسبت به این مساله هشدار دادند که مواظب باشیم در جامعه ، لاابالی گری رواج نیابد که آخرش همان پوچی و پوچ گرایی می شود که بنده در خیلی از فضاها به این جور افراد برخورد می کنم .

یکی از خصوصیات بارز اصحاب امام حسین این بود که با اعتقاد زندگی کردند و لحظه ای هم از راه خویش ، کج نرفتند.

چون راه رفتن همراه با اعتقاد ، انحراف ندارد.نه در این دنیا و نه در آن دنیا.

 اگر من در این دنیا با اعتقاد به مسیر خود ادامه ندهم ، معلوم نیست در آن دنیا نزد انبیاء و اوصیا باشم.

در جامعه ای که تفکر لاابالی گری و اباحی گری رواج یابد ، آنجا دیگر تقلید از مجتهد جامع الشرائط ، کار میمون معرفی میشود و لزوم تقلید ، مخدوش می شود.و حال آنکه علت تقلید نه گفته ی نقل که درک عقل است  و آن از باب رجوع به متخصص است.

مگر زمان اهل بیت این انحراف نبود که اهل بیت به حاشیه رانده می شدند.بحث باید مفصل باشد ولی آن را کوتاه می کنم.

مسلم بن عقیل ، نماد زندگی معتقدانه که حتی در دم آخر نیز به یاد خدا و ولی اوست ، بین عده ای اسیر میشود که زندگی آنها نه از روی اعتقاد بلکه به خاطر مطامع مادی و منافع دنیوی ست.

افرادی با اینکه در قلبشان علقه به حسین است ولی به سفیر او خیانت می کنند و کج می شوند.

خون حسین و سفیرش را برای خود مباح می دانند چون لاابالی زندگی کرده اند

چون با اباحی گری رشد یافته اند.

شاهدی تاریخی بیاورم؛

حجّار بن اَبجر از اشراف کوفه است.

به حسین نامه فدایت شوم می نویسد.

ولی از ورود عبیدالله می ترسد

و می شود شاهد عینی انداختن مسلم از بالای دار الاماره آن هم نه از دور که از پشت سر مسلم.

بعد کربلا به مصعب بن زبیر ملحق می شود و کار مختار را یک سره می کند.

از ترس عبدالمللک در زمان حمله به عراق و به وعده ولایت اصفهان ، در مقابل مصعب می ایستد.

و این نمونه یک زندگی لاابالی و اباحی گری ست و معلوم است که این نوع زندگی با زندگی ،نه ولی خدا که سفیر او هم نمی سازد.

عرضم تمام؛

اگر حسین فرمود : اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید یعنی همین.

یعنی اگر تحت هیچ دینی نیستید لااقل به ندای عقل خود جواب مثبت دهید و زندگی خود را از روی اعتقاد پی ریزی کنید.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۲:۵۹
محمدباقر حسن زاده